loading...
پایگاه اینترنتی هزارتو
سحر نظری بازدید : 55 یکشنبه 21 مهر 1392 نظرات (0)

داستان خنده دار دستشویی بغلی !

داستان خنده دار دستشویی بغلی ! - www.TakPayamak.com


داستان خنده دار دستشویی بغلی !

داستان خنده دار دستشویی بغلی ! - www.TakPayamak.com

 

رفتم دستشویی پارک ، تا تو دستشویی نشستم از دستشویی کناری صدایی شنیدم که گفت : سلام حالت خوبه ؟

من اصلاً عادت ندارم که تو دستشویی هر کی رو که پیدا کردم شروع کنم به حرف زدن باهاش ! اما نمی دونم اون روز چِم شده بود که پاسخ واقعاً خجالت آوری دادم ! گفتم حالم خیلی خیلی توپه !

بعدش اون آقاهه پرسید : خوب چه خبر ؟ چه کار می خوای بکنی !؟

با خودم گفتم ، این دیگه چه سؤالی بود ؟ اون موقع فکرم عجیب ریخت به هم ! برای همین گفتم : اُه منم مثل خودت فقط داشتم از اینجا می گذشتم !

وقتی سؤال بعدیشو شنیدم ، دیدم که اوضاع داره یه جورایی ناجور میشه ! و به هر ترفند بود خواستم سریع قضیه رو تموم کنم !!

من می‌تونم بیام طرفای تو ؟

سؤال یک کمی برام سنگین بود . با خودم فکر کردم که اگه مؤدب باشم و با حفظ احترام صحبتمون رو تموم کنم ، مناسب تره ، بخاطر همین بهش گفتم : نه الآن یکم سرم شلوغه !!

یک دفعه صدای عصبی فردی رو شنیدم که گفت : ببین من بعداً باهات تماس می گیرم . یه احمقی داخل دستشویی بغلی همش داره به همه سؤال های من جواب میده !!  :D

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 909
  • کل نظرات : 45
  • افراد آنلاین : 52
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 59
  • آی پی دیروز : 32
  • بازدید امروز : 77
  • باردید دیروز : 42
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 335
  • بازدید ماه : 2,036
  • بازدید سال : 23,729
  • بازدید کلی : 113,341