ز وقتی با یوسف ازدواج کرد، از بس که شوهرشو دوست داشت، به فامیلا سپرد، زلیخا صداش کنند!
اما یه مشکل ساده یوسف اذیتش می کرد! یوسف بیش از اندازه به فکر کار بود تا زن! شکستهای
کاری زیادی هم داشت، اما بالاخره آدم موفق و پولداری شد. نتونست با علاقه زیاد یوسف به کار کنار
بیاد! ترجیح داد ازش جداشه و بالاخره هم جدا شد!